loading...
goodroom
milad بازدید : 332 دوشنبه 28 مرداد 1392 نظرات (0)

 

هر روز با یک نفر در حیاط دانشگاه بود.در کل دانشگاه بد نام بود و همه ازش بد می گفتند.نمی دونید وقتی در موردش حرف بدی می شنیدم چطور آتیش می گرفتم اما راستش حرف هایشان دروغ نبود.فقط خدا و دوستم مرتضی می دونستند من ازش خوشم میاد.البته نه مثل پسرای دیگه که از اون خوششون میومد،نمی دونم چطور براتون بگم که جنس دوست داشتنم فرق داشت.مرتضی گفت:چرا ازش خوشت میاد؟نگاهی کردم و گفتم:معصومه!…

 

>>بقیه در ادامه مطلب<< 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر تون درباره سایت ما چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 181
  • کل نظرات : 97
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 96
  • آی پی دیروز : 123
  • بازدید امروز : 141
  • باردید دیروز : 347
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,927
  • بازدید ماه : 4,930
  • بازدید سال : 36,294
  • بازدید کلی : 394,873